عصر آهن دره الموت بر مبنای داده های باستان شناسی

thesis
abstract

پایان نامه مورد نظر در 6 فصل تدوین شده که هر کدام ضمن اینکه توصیف کامل ادوار مورد بررسی و محوطه های مرتبط با آنها است ، حاوی نتیجه گیری و طبقه بندی نیز است، برای درک کامل از محتویات پایان نامه و فرضیات ، نیازمند آگاهی از کل فصول است. فصل دوم ، مربوط به جغرافیا و محیط طبیعی دره الموت است، تنوع جغرافیایی سبب تنوع فرهنگی در این مناطقه شده وایجاد یک گاهنگاری فرا گیر را برای این مناطق دچار مشکل کرده است . دره الموت به خاطر طبیعت کوهستانی ( نقشه شماره 4 ) از دیرباز تا کنون برای زندگی دامداری و عشایری مناسب بوده و زندگی یکجانشینی مبتنی بر نگهداری حیواناتی چون گاو و گاومیش و گله های گوسفند و همچنین کشاورزی است. داده های باستانشناسی نیز بیانگر همین مسئله در طول عصر آهن است به طوریکه اکثر استقرارهای یکجانشین در حوضه رودهای اصلی دره الموت همچون شاهرود ، اندج رود ، نینه رود و خارود شکل گرفته است . فصل سوم، نظریات مهم و تأثیرگذار در چارچوب نظری، عملی وطبقه بندی عصر آهن ایران مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله مهمترین آنها نظریات یانگ و دایسون به عنوان موافقین وحدت فرهنگی است. بازنگری عصر آهن توسط کایلریانگ در سال 1985 بسیار تأثیرگذار ومتناقض با فرضیات موافقین دینامیزم فرهنگی بود. همچنین در این فصل، فرهنگهای به وجود آمده عصر آهن در حوضه دریای خزر و مهمترین محوطه های عصر آهن در ایران توضیح داده شده . در فصل چهارم، محوطه های به دست آمده از بررسیهای باستان شناسی در دره الموت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نمونه های شاخص سفالین این محوطه ها نشان داده شد.(نقشه شماره 6) در فصل پنجم ، مسائل فنی سفال خاکستری – سیاه مورد بررسی قرار گرفت و تعریف جامع و مانعی از آن ارائه شد . از آنجاییکه سفال مذکور به لحاظ تکنیکی و فرهنگی اهمیت خاصی دارد، سعی شد مسائل مهم و تاثیر گذار در فرآیند این سفال شرح داده شود . سپس یافته های شاخص به دست آمد دره الموت که در موزه قزوین نگهداری می شود ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و یک مقایسه اجمالی با چندی از محوطه های عصر آهن ایران ، که بیشتر محوطه های شمال ایران در گیلان و مازندران است انجام گرفت . دلیل مقایسه با این محوطه ها وجود نزدیکی این فرهنگها با هم می باشد. با توضیح تک به تک اشیاء موزه قزوین و همچنین نوع قبور این منطقه حوزه گسترش و میزان شباهت آنها مورد بررسی قرار گرفت و نشان داد که یک طبقه بندی چه اندازه میتواند در پاسخگویی به بسیاری از مسائل مفید باشد. با توجه به محوطه های بررسی شده و اطلاعات به دست آمده در بررسیها ، همچنین با توجه به آثار دره الموت در موزه قزوین و شباهت آثار و نزدیکی آنها با دیگر محوطه های عصر آهن ایران می توان اینگونه دانست که ساکنین دره الموت در هزاره اول و دوم پیش از میلاد با ساکنین آنسوی البرز در رابطه بوده و دارای فرهنگی مشترک بوده اند. با تعیین موقعیت محوطه های عصر آهن در این منطقه و با توجه به کثرت محوطه های عصر آهن در دره الموت و شاخصه های سفالی آن این احتمال می تواند داده شود که نوسانهای جمعیتی این منطقه در طول عصر آهن به یک شکل بوده و در تمام دوران آن دارای جمعیتی گسترده بوده است. تکه های ظروف سفالین در بررسیها و همچنین ظروف موزه قزوین تنوع سفالی را به لحاظ فرم و شکل نشان می دهد. تکثر ظروف سفالین و گستردگی محوطه های عصر آهن حکایت از نوع معیشت و الگوهای استقراری آنان دارد. آنگونه که از یافته های باستان شناسی در منطقه به دست آمد، اکثر محوطه های الموت دارای استقرار یکجا نشین بوده نمونه بارز آن در منطقه خسرود الموت غربی است گورستانهای بزرگ در این محوطه همانند گورستان قاباخ تپه که دارای تنوع تدفین و وجود گورهای ، حفره ای، چهار چینه ای ، قبور کلان سنگی و همچنین قبور حفره ای با پشته سنگی و سفالهای به دست آمده که شامل سفالهای خاکستری ، سیاه ، آلویی رنگ و همچنین نخودی است نشان از استفاده این گورستان در ادوار مختلف اعصار آهن بوده است و نشان دهنده استقرار یکجا نشین بوده اند. در منطقه خسرود سفالهای مشابه به سفالهای اشکانی یافت شد که احتمالا تا دوران اشکانی از این محوطه ها به طور مدام استفاده می شده است . بیان فرضیات و نظریات مربوط به حرکت و جابجایی اقوام در طول عصر آهن از طریق داده های باستان شناسی کاری بسیار بیهوده و عبث می نماید و شناخت قومی خاص از طریق این داده ها بسیار ساده لوحانه به نظر می رسد ( یانگ- 1373- 238 ) . ولی در طی مطالعات بر روی آثار دره الموت و درک ارتباط آن با فرهنگ های حوزه خزر و فلات ایران، متوجه شباهت های با فرهنگهای دیگر می شویم و نوعی مهاجرت را در ذهن تداعی می کند. شباهت بسیار زیاد یافته های باستان شناسی دره الموت با محوطه مارلیک و قلعه کوتی احتمال این فرضیه را قویتر می سازد . همچنین دکتر نگهبان نیز،آثار مارلیک را با محوطه " مارال دره سی " قفقاز مقایسه کرده و ارتباط تمدنی آن ها را غیر قابل انکار می داند ( نگهبان- 1368 - 50 ). از طرف دیگر ارتباط بین قبور مارلیک با آثار عصر برنز جدید و آهن ii منطقه قفقاز جنوبی در محوطه هایی مانند قزل بورون به قدری ملموس است که نیاز به هیچ تفسیری ندارد ( پورفرج- 1386 - 532 ) . در پایان باید یاد آور این موضوع شد که جهت گاهنگاری دقیق در خصوص یافته ها و محوطه های به دست آمده نیاز به تاریخ گذاری مطلق بر اساس آزمایشات و کاوشهای باستان شناسی و مطالعاتی بیشتر در خصوص فرهنگهای خارج و داخل ایران ست تا بتوان فرضیاتی نزدیک و تاریخی دقیق ذکر کرد .

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

ارزیابی پتانسیل های ژئومورفوتوریسمی دره ی الموت

ژئومورفوتوریسم، از حوزه ی مطالعات علوم زمین و مطالعات گردشگری است و شاخه ای از اکوتوریسم محسوب می شود که در آن بیشتر زیبایی های ژئومورفولوژیکی و زمین شناختی، مورد توجه گردشگر قرار دارد. دره ی الموت از جمله مناطقی است که علاوه بر آثار فرهنگی دارای پدیده های طبیعی متنوعی است و هر یک از آنها به تنهایی قادر هستند گردشگران بیشماری را به خود جذب کنند. در این پژوهش، با استفاده از تصاویر ماهواره ای، نق...

full text

باستان کانی شناسی سفالینه های عصر مفرغ کؤل تپۀ عجب شیر، شرق دریاچۀ ارومیه

In the Bronze Age Archaeology of Northwestern Iran (plateau), the advent of various types of handmade gray-black ceramics shows the arrival of the so-called Kura-Araxian culture. The Urmia Ware, dating to the Late Bronze Age, on the other hand, represents the revival of the buff painted pottery tradition, following the decline of the Early Bronze Kura-Araxian culture. The present work attempted...

full text

مکان یابی مَرهَشی باستان بر اساس داده های تاریخی و باستان شناسی

بر اساس داده­های تاریخی، مرهشی یکی از نواحی پرتنش ایران در هزاره­های دوم و سوم ق.­م بوده که در بیشتر زمان حیاتش یکی از متحدان مهم ایلام باستان بوده است و نام آن همواره در کنار نام ایلام باستان در کتیبه­ها و سالنامه­های به­دست آمده از میان­رودان ذکر شده است. هدف این مقاله تعیین موقعیت جغرافیایی منطقه یا شهر مرهشی است. در مورد مکان مرهشی نظریات متفاوتی وجود دارد؛ براساس داده­های مکتوب و نظر اکثر ...

full text

جایگاه زن در عصر آهن با تکیه بر مطالعات قوم باستان شناسی در میان کوچ نشنیان غرب زاگرس مرکزی

تا کنون گورستان های متعددی متعلق به عصر آهن در غرب زاگرس مرکزی کاوش شده و در آن ها اشیای تدفینی خاص زنان به دست آمده است. اما کاوشگران جز توصیف داده ها و شکل تدفین به موضوع جایگاه زنان در این دوره نپرداخته اند. این موضوع از این امر ناشی بوده که در میان اشیای تدفینی هیچ کتیبه یا نوشته ای در ارتباط با این گورها به دست نیامده و همچنین مطالعات مربوط به زنان تازه در ادبیات باستان شناسی مطرح شده بود....

full text

محوطۀ گندمزار سیمره در ایلام؛ فضاهای مسکونی و گورستان در عصر مفرغ بر اساس کاوش های باستان شناسی

محوطۀ گندمزار در حوضۀ آبگیر سد سیمره در شهرستان بدرۀ استان ایلام قرار دارد و از مه م ترین محوطه های زاگرس مرکزی محسوب می شود.کاوش های این محوطه در مدت ۱ ماه انجام یافت. اهداف کاوش های این محوطه نجا ت بخشی آثار تاریخی  فرهنگی، به دست آوردن درک روشن تری از ساختارهای معماری و استقراری شناسایی شده و شناخت رابطۀ آن با گورستان محوطۀ گندمزار و همچنین بررسی استقرارهای به جا ماندۀ اقوام کوچ نشین بود. کا...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی

Keywords

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023